رزمنده مجازی

رزمنده مجازی

رزمنده مجازی

رزمنده مجازی

رزمنده مجازی

پیام های کوتاه
تبلیغات
استخاره آنلاین با قرآن طرح جمع آوری صلوات برای سلامتی امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) فتوشاپ آنلاین ویرایشگر عکس آنلاین فال حافظ آپلود سنتر فایل و عکس حیدرمدد

آغاز هفته دولت

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ق.ظ

شنبه

2 شهریور 1387

21 شعبان 1429

23.Aug. 2008

ـ یک جرعه آفتاب

ـ اشاره

ـ چراغ راه

ـ گفتار مجری

ـ زلال قلم

ـ شعر

ـ با خاطرات

ـ آورده اند که...

یک جرعه آفتاب

به کوشش: امین عظیمی

دولت نیکان از نگاه امام علی(ع)

● فضیلت و جایگاه ریاست با حسن سیاست تأمین می شود.[1]

● نکویی سیاست موجب ادامه ریاست می شود.[2]

● ادب صالح نتیجه حسن سیاست است.[3]

● زینت سیاست تحمل سختی ها و نظرها و رفتارهای مخالف است.[4]

● حسن و نکویی سیاست موجب پایداری و سرپا ایستادن رعیت در برابر مشکلات و دوری از مشکلات است.[5]

● نیکو برنامه ریزی کردن و اجتناب از ریخت وپاش از جمله سیاست های نیکو است.[6]

● ملاک و معیار سیاست عدالت است.[7]

● ریاستی مانند عدالت در سیاست نیست.[8]

● بهترین سیاست مدارا است.[9]

● مدارا کردن رأس سیاست است.[10]

● زیبایی سیاست عدالت در هنگام دستور و بخشش هنگام قدرت است.[11]

● بدترین سیاست ستم است.[12]

اشاره

سید محمد مهدی موسوی

رجایی از نگاه خود[13]

در سال 1312 در قزوین، در خانواده ای مذهبی متولد شدم. پدرم شخصی پیشه ور بود و مغازه خرازی در بازار داشت که از این طریق امرار معاش می کردیم. در 4 سالگی پدرم را از دست دادم و مسئولیت اداره زندگی ما به عهده مادرم و برادرم که در آن موقع 13 سال داشت، افتاد.

بین بچه های محل، یک بچه مسلمان مذهبی بودم و معمولاً در نمازهای جماعت شرکت می کردم و به خصوص در ایام سوگواری و غیره، رهبری دسته بچه های محل را به عهده داشتم و نوحه خوان دسته هم بودم تا اینکه به تهران آمدم.

آن موقع ها در تهران کوره های اطراف تهران خیلی نزدیک بود، با یک دوست دیگری که هم اکنون پزشک است، با هم دو نفری به جنوب شهر می رفتیم و جنسی هم که برای فروش داشتیم از این قابلمه ها و بادیه های آلومینیومی که ارزان قیمت بود می خریدیم و در اطراف تهران به خصوص به کارگران کوره پزخانه ها می فروختیم.

سال 1338 فارغ التحصیل شدم و آن موقع دوره لیسانس، سه ساله بود و شروع کردم به کار دبیری. به موازات فوق لیسانس در مدرسه کمال شروع به کار کردم. در آنجا کاملاً می توانم بگویم که کار سیاسی ـ فرهنگی را شروع کردم.

کابینه 36 میلیونی

در دوره نخست وزیری، من از صمیم قلب می گفتم که دارای یک کابینه 36 میلیونی هستم؛ برای اینکه هر جا می رفتم می دیدم که افراد انقلابی و متعهد و مسلمان دارند با جدیت هر چه تمام تر به این انقلاب خدمت می کنند و این بود که من به راحتی این جمله را به کار می بردم که من دارای کابینه 36 میلیونی هستم.

وظایف دولت در آینه قانون اساسی

در خصوص مهم ترین وظایف و تکالیف دولت می توان به موارد ذیل اشاره داشت:

1. انجام امور ضروری جامعه از قبیل رسیدگی به وضع کودکان بی سرپرست و ایتام، انجام خدمات عمومی و نیز حراست از اموال عمومی کشور.

2. هماهنگ سازی و جهت دهی به فعالیت های اقتصادی کشور.

3. برقراری نظم و امنیت.

4. بر عهده گرفتن نقش دفاع و مقاومت در برابر دشمنان.

با این حال، در اصل سوم قانون اساسی کشورمان به تفصیل در این خصوص صحبت شده است:

«دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:

1. ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.

2. بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در همه زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر.

3. آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.

4. تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.

5. طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب.

6. محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.

7. تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون.

8. مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش.

9. رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی.

10. ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضروری.

11. تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.

12. پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.

13. تأمین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها.

14. تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون.

15. توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم.

16. تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان».[14]

چراغ راه

رجایی از نگاه امام(ره)

«آنی به نظرم خیلی بزرگ است این است که آقای رجایی یک نفر آدمی بود که دست فروشی می کرد در بازار از قراری که می گفتند. من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد از حال دست فروشی اش تا حال ریاست جمهوری در روح او تأثیری حاصل نشده و آقای رجایی، آقای باهنر در عین حال که خوب یکی شان رییس جمهور بود، یکی شان نخست وزیر، این طور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند، یعنی آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان؛ ریاست آنها را نبرده بود».[15]

ـ «ارزش آقای رجایی، ارزش آقای باهنر به این بود که خودی بودند، با مردم بودند برای مردم خدمت می کردند. مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها خدمت می کنند و همه شما باید وضعتان یک همچو وضعی باشد».[16]

ـ «شما دیروز نخست وزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید و بعد از این هم معلوم نیست کی از اینجا بروید. ممکن است ـ خدای نخواسته ـ همین حالا که بیرون رفتید و یا همین حالا یک بمب اینجا باز منفجر شود و فاتحه همه را بخوانند.

وقتی مطلب این است، چرا باید انسان قبل از ریاست جمهوری و بعدش فرق بکند؟ مگر ریاست جمهوری چه هست؟!».[17]

خدمت گزاری دولت در اندیشه سیاسی امام(ره)

«در حکومت اسلامی، حکومت ها باید تابع مردم باشند و حکومت ها برای مردم باشند، نه مردم برای حکومت ها. حکومت اسلامی حکومتی است که باید خدمت گزار مردم باشد».[18]

خدمت گزاری دولت در بیان رهبر فقید انقلاب چنین آمده است:

ـ «دولت ها، خدمت گزار مردمند».[19]

ـ «خدمت به خلق، خدمت به خداست».[20]

ـ «باید فکر این معنا کنید که خدمت کنید به کشور، خدمت کنید به ملت که بعد از خود شما مثل مرحوم رجایی، مردم، شهادت فعلی و عملی بدهند بر اینکه شما خوبید تا خدای تبارک و تعالی در محضرش شما را قبول کند».[21]

ـ «ای دولت ها! فتح کشور مهم نیست، فتح قلوب مهم است».[22]

هفته دولت در کلام مقام معظم رهبری

«هفته دولت، فرصت مغتنمی است تا مردم با نتایج تلاش های بخشی از مجموعه نظام اسلامی بیشتر آشنا شوند و دروغ بودن محور اصلی تبلیغات دشمنان اسلام مبنی بر ناکارآیی و ناتوانی اسلامی، آشکارتر گردد».

«هفته دولت، یک فرصت مغتنم دیگری هم هست برای نقد و اصلاح عملکردها به شکل صحیح».[23]

خوشبختانه رهبر فرزانه انقلاب با اتکا به تجربه های ارزشمند اجرایی و تیزبینی خاص خویش کوشیده است با نظارت دقیق بر عملکرد دولت مردان و نمایاندن نقاط قوت و ضعف آنها با بیان هشدارها، رهنمودها و راه کارها، خواسته هایی چون مبارزه دولت با مثلث شوم فقر و فساد و تبعیض و طرح های دیگر، به تبیین سیاست های صحیح نظام بپردازد.[24]

گفتار مجری

هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزی دولتی است که حمایت و پشتیبانی میلیون ها تن از ملت خود را همراه دارد.

هفته دولت، هفته سپاس و قدردانی از دولتی است که هدفش، اجرای حدود الهی و احکام آسمانی اسلام و ایجاد جامعه ای سرشار از عدالت، نظم و امنیت است.

این هفته که روز پایانی آن سال روز شهادت محمد علی رجایی، رییس جمهور، و محمد جواد باهنر، نخست وزیر وقت ایران در سال 1360 است، بر همه دولت مردانی که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد!

هفته دولت، هفته افتخار و سربلندی دولتی است که تمام همتش، خدمت به محرومان جامعه و رفع نیاز دردمندان و مستمندان و تشنگان عدالت است؛ این هفته را که هفته پاس داشت سخت کوشی دو رهیار عاشق و تمامی رهروان مسیر بالندگی و افتخار کشور عزیزمان است، بر همه دولت مردان خدوم این دیار، تبریک و شادباش می گوییم.

دین مداری؛ رمز توفیق دولت اسلامی

نعمت بسیار بزرگ دولت اسلامی از ارزشمندترین نعمت هایی است که خداوند به مردم مسلمان ایران عطا فرموده است.

زندگی همراه با ایمان و معنویت در سایه دولتی دین دار و آگاه، نسیمی خوش از رحمت و مهر خالق مهربان است و سپاس و شکر این نعمت، یاری رساندن به دولت و همراهی با آن و زنده نگه داشتن اصول و ارزش های اسلامی در جامعه است.

اسلام، جامع ترین آیین زندگی، نه تنها راهنمای روشنی برای زندگی فردی بشر است، بلکه در بعد اجتماعی نیز برای تشکیل و بقای یک حکومت اسلامی، طرح و برنامه کاملی دارد.

رهنمود هایی که در برخی از روایات ائمه معصومین(ع) بیان شده، چراغ هدایتی است که در فضا، تداوم و بالندگی نظام اسلامی، به یاری دولت مردان شتافته است.

دولت و چشم انداز بیست ساله

اصولاً آینده نگری و فرجام شناسی در هر نظام سیاسی، بیانگر بلوغ فکری و عقلانی آن نظام به شمار می رود و از حرکت نظام مند و پیش رونده و هدف گرایانه دستگاه سیاسی حاکم خبر می دهد.

بدیهی است حرکت بر مدار برنامه های از پیش تدوین یافته، از مهم ترین عوامل موفقیت و کارآمدی نظام خواهد بود.

هر برنامه ای به پشتوانه تجربه های دیروز، توان مندی های امروز و دوراندیشی برای فردا تدوین می یابد. سند چشم انداز بیست ساله نیز با توجه به گذشته، حال و آینده جمهوری اسلامی، برنامه ریزی شده است. اجرای دقیق این برنامه از سوی دولت، آفاق روشن را در دهه های آینده، پیش روی نظام می گشاید و سربلندی کشور و نظام اسلامی را فراهم می آورد؛ ازاین رو بر دولت است که تمامی قدرت خویش را صرف رسیدن به اهداف چنین چشم انداز روشنی کند و مردم نیز در این راه، یاری رسان و حامی دولت باشند.

مقام معظم رهبری در امتداد تصمیم گیری های بدیع و شجاعانه خود برای الزام دولت به خروج از روزه مرگی و حرکت در چارچوب برنامه ای کاملاً شفاف و عملی، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری حجت الاسلام سید محمد خاتمی، ضرورت تهیه چشم اندازی که افق بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذارد، گوشزد و برابر اصل 110 قانون اساسی، ایشان را موظف به پی گیری آن نمود که خوشبختانه این مهم به سرانجام رسید و به مراکز اجرایی کشور ابلاغ شد.

سند چشم انداز بیست ساله که پس از قانون اساسی، مهم ترین سند جمهوری اسلامی به شمار می آید، نظام اسلامی ما را پس از گذشت بیست سال، به قدرت برتر منطقه تبدیل خواهد کرد و دولت نیز موظف است برنامه های خود را براساس مفاد و روح کلی حاکم بر این سند، تدوین و عملی کند.[25]

زلال قلم

راه رجا بسته نیست!

کابینه اش آن قدر بزرگ بود که من و تو هم از اعضای آن بودیم!

صمیمانه و بی غل و غش،

همه را دعوت کرد و به راستی دعوت کرد.

خودش را نمی دید و هیچ گاه از خود نگفت؛ از توانایی اش، علمش، استعدادش و... .

فقط در عمل نشان می داد که یک خدمت گزار است برای ملت بزرگ ایران اسلامی.

«یک خدمت گزار»، نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم.

بارها می گفت کابینه ای که تشکیل داده، 36 میلیون عضو دارد. تمام مردم، عضو کابینه او بودند!

و چه زود گرگان ِروبه صفت، او را در آتش کینه و نفرت خود سوزاندند؛ او و یار همیشگی اش را!

و مردم در حیرت و ناباوری، پرواز رییس جمهور و نخست وزیر محبوبشان را تا بالاترین نقطه آسمان، نظاره گر بودند؛

از آن پس بود که رجایی و باهنر، اسوه خدمت و محبت، صداقت و صمیمیت شدند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد!

شعر

یادگار(شعری از شهید رجایی)

شهید رجایی در زندان و در شرایط بسیار سخت و دشوار شکنجه با لطافت طبع خطاب به همسر خویش این ابیات را سروده است؛

«تا بشیر تابناک روز دامن گسترانَد

از فراز کوهسار دور در دامان صحرا

بوسه رگبار دشمن

دور از چشم عزیزان

روی خاک و خون کشانَد پیکر خونین ما را

همسر من زندگی هر چند شیرین است

لیک اما دوست دارم با تمام آرزو من

در ره یزدان بمیرم

از نشیب جویبار زندگی، قطره ای شفاف باشم

در دل دریا بمیرم

همسر من، چهره بر دامن نکش

تا یاغیان شب بگویند

همسر محکوم ز نام شوهر خود ننگ دارد

لاله ای پرخون به روی سینه ات بنشان

که گویند همسر محکوم

قلبی کینه توز و گرم دارد

همسر من، کودکانت را مواظب باش

همچون گرد چشمانت

تا نگیرد چهره معصومشان را گرد ذلت

روزگاری، گر که پرسیدند از احوال بابا

گو که با لب های خندان

کشته شد در راه ایمان»[26]

با خاطرات

دستگیری و شکنجه

یک شب مأموران ساواک بنده را دستگیر کردند. ما، هم روزها و هم شب ها کتک می خوردیم و 14 ماه این مسئله طول کشید. یکی از روزهای ماه رمضان ـ درست نیمه ماه رمضان بود «تولد امام حسن(ع)» ـ من را ساعت 8 بردند تا ساعت یک بعد از ظهر هنگام برگرداندن؛ من حالم طوری بود که مرا کشان، کشان، به سلولم آوردند.

آن روز یکی از روزهای خوب زندگی من بود و خیلی خوش حال بودم که روزه هستم و شکنجه می شوم و آنها به نظر خودشان می خواستند روحیه مرا بشکنند و حال اینکه حالت های ایمانی و اعتقادی ام محکم تر می شد.[27]

خاطرم هست وقتی شکنجه می شدم، مجبورم می کردند که بر روی پاهای تاول زده بدو بروم؛ آنجا قسمت هایی از دعای کمیل را که (قَوِّ عَلی خِدْمَتِکَ جَوارِحِی...) این قمست های دعا را تکرار می کردم. خاطرم هست که ریش آقای خامنه ای را تراشیده بودند و برای تحقیر، سیلی به صورتش زده بودند و ایشان هم مقاوم و محکم، بلوز زندان را به صورت عمامه به سرشان می بستند و رفت و آمد می کردند.[28]

آورده اند که...

دیدار

فاطمه بختیاری

کوچه های خاکی روستا مثل روزهای قبل خلوت نبود. زن و مرد، کوچک و بزرگ خبری را که شنیده بودند، مدام تکرار می کردند. انگار باورشان نمی شد که نخست وزیر به آنجا آمده باشد؛ آقای رجایی.

بچه ها دور چند ماشینی که در سایه دیوار کاهگلی بودند، جمع شده بودند. در ماشین ها باز شد. مردها یکی یکی پایین آمدند. مردم زل زدند تا از بین آنها نخست وزیر را بشناسند. پیرزنی گفت: آنکه رخت و لباسش از همه گران تر است باید نخست وزیر باشد.

همه چشم چرخاندند؛ ساده پوشیده بودند. چند محافظ دور مرد لاغر و قدبلندی را گرفتند. پسربچه ای با انگشت او را نشان داد: نخست وزیر است. اما لباس هایش معمولی است.

صدای سلام و صلوات بلند شد. رجایی لبخند زد و برای مردم دست تکان داد. با حوصله جواب سلام ها را می داد و به حرف های مرد و زن روستا گوش می کرد. از صحبت های آنها چیزهایی را در تکه کاغذی که دستش بود، می نوشت. پیرمردی جلو آمد. چشم در چشم نخست وزیر انداخت و گفت:

تو راستی راستی نخست وزیری؟

رجایی لبخندی زد و گفت: پدر! چرا تعجب کردی؟

پیرمرد از جوانی اش گفت. از سال ها رنج و زحمتش و ظلم ارباب ها. نخست وزیر همچنان با صبر و حوصله گوش می داد. پیرمرد دستش را زیر چانه نخست وزیر گذاشت. فلاش دوربینی نورش را روی صورت آنها پهن کرد. پیرمرد گفت:

امیدوارم به درد ما فقیر، فقرا برسید، اما...

نخست وزیر منتظر بقیه حرف پیرمرد بود. برایش مهم بود. پرسید: اما چی؟!

پیرمرد نم اشکی را که گوشه چشم هایش جمع شده بود، با دست های پینه بسته اش گرفت.

ـ اما می ترسم، کم کم بعضی ها عوض بشوند... خدا نکند آن روز بیاید.

نخست وزیر به آسمان نگاه کرد. پرنده ها در سینه آسمان آبی پرواز می کردند، نخست وزیر گفت: «پدر! دیدارت برایم درس بود».

جمعیت هجوم آوردند هر کسی می خواست، می توانست حرف و درد دلش را به نخست وزیر بگوید و او باحوصله به حرف ها گوش می داد.

چند روز بعد از روابط عمومی نخست وزیری عکس دیدار آن روز را روی میز گذاشت. رجایی با دیدن عکس پیرمرد لبخند زد. در دلش آرزو کرد: خدا نکند روزی بیاید که او مردم را فراموش کند.

عکس

فاطمه بختیاری

روی میز پر از عکس و کاغذ بود. مردها درباره هر کدام از عکس ها که قرار بود، پوستر بشوند، نظر داشتند.

ـ این یکی خوب است. چهره رییس جمهور جدید.

مرد عکسی را نشان داد که رجایی پشت میز کارش نشسته است و نامه های مردم را می خواند. یکی از مردها که تازه از راه رسیده بود، کیفش را روی میز گذاشت و گفت: عکسی را انتخاب کردم که برای پوستر مناسب است.

درِ کیفش را باز کرد. از بین کاغذهای داخل کیف عکسی را بیرون آورد و روی میز گذاشت. همان عکس پیرمرد روستایی بود که کلاه نمدی سرش بود و دستش زیر چانه رجایی بود. همه خم شدند و به عکس زل زدند، عکس به اندازه کافی بزرگ چاپ شده بود.

ـ آفرین. فکر بکری کردی.

ـ بهتر از این نمی شود.

مرد برگه دیگری از کیفش بیرون آورد و گفت:

ـ زیر عکس از قول پیرمرد می نویسیم: «من از تو حمایت می کنم. از تو می خواهم که اسلام را اجرا کنی».

صدای احسنت و آفرین در اتاق پر شد. مرد عکس و نوشته را برداشت:

باید زودتر نشان آقای رجایی بدهم. حتماً موافقت می کند.

از اتاق بیرون آمد و به دفتر نخست وزیری رسید. در زد. صدای آرام و متین رجایی را شناخت: «بفرمایید».

در را باز کرد. اتاق مثل همیشه ساده بود و تمیز. سلام کرد و عکس را روی میز گذاشت. رجایی با دیدن عکس پیرمرد چهره اش از هم باز شد. یاد آن روز افتاد و سفر به آن روستا.

نوشته زیر عکس را خواند.

مرد پیش دستی کرد. « در بین تمام نامزدهای ریاست جمهوری، این عکس شما تک است.» رجایی انگشتش را روی نوشته گذاشت: «این دروغ است».

مرد تعجب کرد. رجایی به یاد حرف های پیرمرد افتاد؛ «به درد ما فقیر، فقرا برسید...».

رجایی از پشت میزش بلند شد. روبه مرد گفت:

او در دیدار چیز دیگری به من گفت.

مرد نمی دانست چه کند. دقت رجایی او را سخت متعجب کرده بود.

[1]. غرر الحکم و دررالکلم، ص 331.

[2]. همان.

[3]. الکافی، ج 1، ص 10

[4]. غرر الحکم و دررالکلم، ص 331.

[5]. همان.

[6]. همان.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. همان، ص 342.

[11]. همان، ص 339.

[12]. همان، ص 346.

[13]. احمد نیک نام و محمدرضا هلالی، دولت عدالت، قم، تسنیم اندیشه، 1383، صص 38 ـ 40.

[14]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تدوین جهانگیر منصور.

[15]. صحیفه نور، ج 20، ص 124.

[16]. همان، ج 16، ص 449.

[17]. همان، ج 15، ص 71.

[18]. صحیفه نور، ج 5، ص 241.

[19]. کلمات قصار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ص 138.

[20]. همان، ص 139.

[21]. ایام در نگاه امام، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، ص 90.

[22]. کلمات قصار، ص 141.

[23]. روزنامه اطلاعات، شنبه 2/6/1381، ص 5.

[24]. میثم موسی پور، منشور دولت اسلامی، نشر همای غدیر، 1384، ص 18.

[25]. منشور دولت اسلامی، ص 19.

[26]. زندان قصر، سال 1356.

[27]. نک: احمد نیکنام و محمدرضا هلالی، دولت عدالت، تسنیم اندیشه، قم، 1383، صص 38 ـ 40.

[28]. همان.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۳۰
admin

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">